سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
وزنامههای امروز دوشنبه سوم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تبیین دستاوردهای اخیر ارتش و سپاه در بیانات رهبر انقلاب، موضع دولت درباره حجاب به روایت رئیسی؛ اجرای قانون در عین حفظ حقوق و کرامت مردم و مهر تایید صهیونیستها بر معادله بازدارندگی ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
درحالیکه تمام توجه جهان پس از ۷ اکتبر متوجه خاورمیانه جدید با محوریت تحولات باریکه غزه شده بود، به ناگاه جهان در نیمهشب ۱۳ آوریل به فاصله میان ایران و فلسطین اشغالی چشم دوخت که به واسطه بسته شدن حریم هوایی کشورهایی همچون عراق، اردن و لبنان و همچنین تغییر مسیر پروازی شرکتهای هواپیمایی به سیاهچالهای فضایی شبیه شده بود، حرکت پهپادها و پس از آن موشکهایی که به مقصد اسرائیل، خاک ایران را ترک کرده و در نهایت بهرغم ائتلاف نظامی ایجادشده به رهبری آمریکا برای رهگیری، بسیاری از آنها خود را به آسمان اراضی اشغالی رسانده و برخی نیز با اهداف ازپیشتعیینشده برخورد کردند، به مبدأ تاریخ جدیدی در تحولات خاورمیانه تبدیل شد که میتواند تبعات مثبت و منفی زیادی برای تهران داشته باشد.
عملیات وعده صادق همچنان مورد توجه رسانههای اصلاحطلب قرار داشته و هر یک از دریچهای خاص به آن مینگرند، روزنامه هممیهن در شماره امروز خود به ارتباط ایران با اعراب پس از این عملیات درخشان پرداخته و نوشته است:
واقعیت این است که در دنیای امروز، بدون اقتصاد، حرفها پوچ هستند. ایران دارای صنایع مختلف و توان مهندسی و پزشکی بالایی است اما متاسفانه به جای اینکه ما بتوانیم صادرات خدمات داشته باشیم، صادرات نیرو میکنیم و بخشی از نیروی ما تبدیل به نیروی مهاجرتی شده است. آنچه میتوانست اتفاق بیفتد این بود که تبادلات اقتصادی و تجاری ما موجب گارانتی ثبات در روابط باشد. هیمنه ایران خوب است اما نباید باعث ترس، امنیتیسازی و در نهایت فاصله گرفتن همسایگان و پناه بردن بیشتر آنها به خصمهای ایران بهویژه اسرائیل شود.
روزنامه اصلاحطلب شرق در تحلیل پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی تاکید کرد این اسرائیل است که پشت خط ترس ایستاده است!
این روزنامه با بیان اینکه اکنون دو پیشفرض وجود داشت که هر دو به هم ریخت، می نویسد:
یکی اینکه ایران در «بنبست ترس» افتاده و حمله نمیکند و دوم اینکه گنبد آهنین (با همه هزینههایی که برایش انجام شده) نفوذناپذیر است و هراس اسرائیلی را میکاهد؛ اما پاسخ ایران از نظر روش، معنیدار بود. هم زد و هم نشان داد که جنگ نمیخواهد. نه از بهر پیکار پتیاره (زشتی) کرد». نفوذ هر تعداد موشک از گنبد آهنین میتواند هم برای اسرائیل و هم برای شرکای غربی فاجعهبار باشد.
شرق در ادامه با بیان اینکه عملیات ایران از نظر روانی یک مانور رسانهای-نظامی بود، تاکید می کند:
گویی نمادهایی از گذشته دور تاریخ ایران را نظاره میکنید. این تصویرسازی «ایرانی» را مرور کنید، به همه اعلام میکنید که کناره گیرید، راه بگشایید، هین که میآیم، آسمان را «کلییر» کنید، رزمایشی از رژه هوایی راه میاندازید، پیشاپیش پهپادها را مانند لشکر پیاده هوایی با هیمنه میفرستید؛ سپس موشکها را فرود میآورید. بزمی حماسی میآرایید و آن را در پیکره تصویری سینمایی و مهیج کارگردانی میکنید. گویی ناخودآگاه عناصری از تاریخ ایران را برآوردهاید: «یکی تخت پیروزه بر پشت پیل/نهادند و شد روی گیتی چو نیل». وزیر خارجه انگلیس در گفتاری ناخواسته و در برابر پرسشی ناگهانی از همین لشکرکشی پرهیمنه برآشفت. گویی میخواست بگوید که ایران حق ندارد که در مقابل چشمان ما اینچنین عرض اندام کند. در انگاره، جنگهای دو هزار سال پیش ایران و روم یا مواجهه هزار سال پیش سلجوقیان ایرانی در جنگهای صلیبی از پیش چشم او گذر میکرد.
بررسیها نشان می دهد در شرایطی که منطق جمهوری اسلامی پس از عملیات وعده صادق بیان ظهور اراده ملت ایران اسلامی می باشد، برخی نیروهای سیاسی داخلی و رسانه هایشان می کوشند تا با یک جهت دهی آشکار، لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا را پخت و پز نمایند.
در این رابطه روزنامه اعتماد طی یادداشتی با تاکید بر اینکه «ایران در هر حال، چه در دولت روحانی و چه در دولت رییسی به دنبال افزایش تنش با طرفهای خارجی از جمله امریکا و اسراییل نیست»، به تحریف منطق مقاومت و سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداخته و بدون توجه به سیاست کاهش هزینه ها و افزایش دستاوردها، این پرسش را مطرح می سازند که چرا میان ایران و امریکا چنین سطحی از تنش باشد که در مواقع حساس نیازمند کنترل باشد؟ یعنی در این میزان تنش میان ایران و امریکا چه منافعی نهفته است که برای رفع کل تنش اقدام نمیشود و تنش در حالت کنترل شده آن همچنان پایدار میماند؟.
این روزنامه اما در ادامه با تاکید بر اینکه پس از تنش اخیر با اسراییل و مخالفت امریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و امریکا مساعد شده است، تاکید می کنند:
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و امریکا وارد سرفصل تازهای شود؟ گفته شد بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضراست.کاهش تنش هم نیاز منطقه، در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با امریکا!
با توجه به طرح این مطالب از سوی برخی نیروهای رادیکال داخلی می توان این پرسش را مطرح کرد که چرا برخی رادیکال ها چشمان خود را بر حقیقت ذات و خوی استکباری آمریکا بسته و مدام از ایده تکراری خود مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا بسته اند؟ آیا تجربه های گذشته مذاکره همچون برجام حقیقت ماجرا را برای آنان مایه عبرت نساخته است؟ آیا با مذاکره با آمریکا حمایت های این کشور از جنایت های رژیم صهیونیستی کاسته می شود؟
آیا طرح مذاکره مستقیم با آمریکا در راستای تبدیل شدن برخی نیروهای سیاسی به کمپین نامزدهای انتخابات آمریکا نبوده و کارسازی برای آنان را مهیا نمی سازد؟ آیا مذاکره مستقیم با آمریکا همان ادامه رفتن به سوی برجام منطقه ای و سپس مذاکرات موشکی نمی باشد همان موشک ها که ظهور اراده ملت ایران را رقم زد؟